هاره هدایت و امیر یعقوبعلی از فعالان جنبش زنان و کمپین یک میلیون امضاء در زندان به سر میبرند.
بهاره را در تحصن دانشجویی شش نفره که در اعتراض به بازداشت دانشجویان پلیتکنیک و بهعنوان حرکتی نمادین برای یادآوری خاطرهي هجده تیر برگزار شده بود٬ بازداشت کردهاند. تحصنی که جزو مسالمتآمیزترین نوع اعتراض و بر اساس قانون اساسی کشورمان نیز مجاز است. اما تجربهي همهي کشورهای استبدادی در طول تاریخ ثابت کرده که چنین حاکمیتهایی هیچ نوع اعتراضی را بر نمیتابند. میگویم استبداد زیرا نمود ابتداییترین نوع تعریف آن را میتوان به وضوح مشاهده کرد یعنی همان وسعت دامنهي قدرت خودسرانه به همهي ابعاد زندگی انسانها. قدرتی که بر پایهي آن گاه بازداشت میکنند و بعد اظهار بیاطلاعی میکنند و قدرتی که گاه با آن بازداشت میکنند و اعلام هم میکنند اما اتهامی را عنوان نمیکنند و پاسخگو هم نیستند ...
گرچه بهاره هدایت را در تحصنی دانشجویی و در سالروز 18 تیر که بیش از همه به دانشجویان تعلق دارد بازداشت کرده و به زندان افکندهاند اما نام او یادآور پیوند جنبش زنان با جنبش دانشجویی است، یادآور سعی و تلاش شجاعانه و خستگیناپذیر او برای وارد کردن دغدغهها و مطالبات زنان و دختران دانشجو در ساختار نسبتا مردسالارانهی تشکلهای دانشجویی است. این به معنای تلاشی دو چندان است زیرا حتا هنوز هم تفکر غالب در بسیاری موارد حضور دختران را در فعالیتهای دانشجویی «مناسب» تلقی نمیکند.
امیر یعقوبعلی را در پارک و به هنگام جمعآوری امضا برای کمپین یک میلیون امضاء بازداشت کردهاند.
آیا طرح خواستههایی حداقلی مبنی بر عدالت حقوقی میان شهروندان با روشهای کاملا مدنی و مسالمتآمیز (گفتگوی چهره به چهره با مردم) تا این اندازه خطرناک است که بیانکنندگان آن باید در بند 209 اوین به سر برند؟
افراد شجاعی که به بیان خواستهها و مطالبات خود میپردازند و البته در فضای بستهي رسانهای، بدون هیچ دلیل منطقی دستگیر میشوند، تصویرگر انسانهایی مسئول و حساس به اطراف خویش هستند که در پی تغییر شرایط اجتماعی برای به دست آوردن جایگاهی عادلانه و انسانی برای خود و همنوعان خویش، تلاش میکنند. و به خاطر وجود همین انسانهای سختکوش است که با آگاهیبخشیشان، روزبهروز به تعداد داوطلبان و کنشگران اضافه شده و صدای برابریخواهی، هرگز خاموش نمیشود.
شاید علت برخوردهایی چنین خشن و غیرقانونی نسبت به فعالان جنبش زنان و کمپین یک میلیون امضاء، ترس از تغییر مفاهیمی باشد که در پی تلاش برابریخواهانهي آنان رخ میدهد. خواست ما فعالان جنبش زنان، تغییر در بسیاری از مفاهیم مرسوم است که گاهی رنگ «انسانی» نیز به خود میگیرد اما در واقع بر پایهي نقشپذیری گروههای مختلف و بر مبنای فرودستی زنان بنا شدهاند. ولی ما میخواهیم که به عنوان انسان و نه چیز دیگری بر گرفته از آن٬ شناخته شویم و این خواستهای است که بیشک مفاهیم رایج را تغییر خواهد داد. همه به خوبی میدانند که ما در جنبش زنان خواستار کسب قدرت نیستیم، بنابراین شاید تنها جرم بهاره و امیر آن باشد که آنان نیز مانند سایر فعالان جنبش زنان خواستار تغییر مفاهیمی هستند که پشتوانهي ساختار قدرت مردسالارانهي جامعهي امروز ما را شکل داده است، جامعه ای که نوعا «پهلوان پرست» است و تاریخی سراسر اسطوره دارد.
شاید جرم بهاره و امیر آن باشد که به مردم میگویند: رستگاری و عدالت واقعی تنها در دنیای دیگری ممکن است، دنیایی که با همبستگی و تلاش دستهجمعیمان، ذرهذره ساخته خواهد شد. شاید هم جرم بهاره و امیر این باشد که آنان «اخلاقیاتی تعریفشده» که برابریخواهی را برنمیتابد را٬ نقد کردهاند و از این رو باید با انگهایی مثل «مخل امنیت ملی» و «تشویش اذهان عمومی» مجازات شوند و یا آنان را قربانی توطئهی بیگانگان نشان داده یا با تهدید و زندان وادار به بازگشت به «اخلاق راستین جامعه» که مورد نظر ساختار قدرت مردسالار است بکنند.
اما آنچه مسلم است این که تغییرات مثبت به تدریج رخ خواهند داد حتا اگر کوهی در برابر آن قد علم کند. به امید آزادی بی قیدوشرط دوستان و یاران در بندمان که گناهی به جز تلاش برای تقسیم عادلانهی عشق و زیبایی و جرمی جز حقطلبی ندارند.مرغ مسکین! زندگی زیباست
من درین گود سیاه و سرد و توفانی نظر با جستوجوی گوهری دارم
تارک زیبای صیح روشن فردای خود را تا بدان گوهر بیارایم
مرغ مسکین! زندگی بی گوهری اینگونه نازیباست!
...
شاملو
بهاره را در تحصن دانشجویی شش نفره که در اعتراض به بازداشت دانشجویان پلیتکنیک و بهعنوان حرکتی نمادین برای یادآوری خاطرهي هجده تیر برگزار شده بود٬ بازداشت کردهاند. تحصنی که جزو مسالمتآمیزترین نوع اعتراض و بر اساس قانون اساسی کشورمان نیز مجاز است. اما تجربهي همهي کشورهای استبدادی در طول تاریخ ثابت کرده که چنین حاکمیتهایی هیچ نوع اعتراضی را بر نمیتابند. میگویم استبداد زیرا نمود ابتداییترین نوع تعریف آن را میتوان به وضوح مشاهده کرد یعنی همان وسعت دامنهي قدرت خودسرانه به همهي ابعاد زندگی انسانها. قدرتی که بر پایهي آن گاه بازداشت میکنند و بعد اظهار بیاطلاعی میکنند و قدرتی که گاه با آن بازداشت میکنند و اعلام هم میکنند اما اتهامی را عنوان نمیکنند و پاسخگو هم نیستند ...
گرچه بهاره هدایت را در تحصنی دانشجویی و در سالروز 18 تیر که بیش از همه به دانشجویان تعلق دارد بازداشت کرده و به زندان افکندهاند اما نام او یادآور پیوند جنبش زنان با جنبش دانشجویی است، یادآور سعی و تلاش شجاعانه و خستگیناپذیر او برای وارد کردن دغدغهها و مطالبات زنان و دختران دانشجو در ساختار نسبتا مردسالارانهی تشکلهای دانشجویی است. این به معنای تلاشی دو چندان است زیرا حتا هنوز هم تفکر غالب در بسیاری موارد حضور دختران را در فعالیتهای دانشجویی «مناسب» تلقی نمیکند.
امیر یعقوبعلی را در پارک و به هنگام جمعآوری امضا برای کمپین یک میلیون امضاء بازداشت کردهاند.
آیا طرح خواستههایی حداقلی مبنی بر عدالت حقوقی میان شهروندان با روشهای کاملا مدنی و مسالمتآمیز (گفتگوی چهره به چهره با مردم) تا این اندازه خطرناک است که بیانکنندگان آن باید در بند 209 اوین به سر برند؟
افراد شجاعی که به بیان خواستهها و مطالبات خود میپردازند و البته در فضای بستهي رسانهای، بدون هیچ دلیل منطقی دستگیر میشوند، تصویرگر انسانهایی مسئول و حساس به اطراف خویش هستند که در پی تغییر شرایط اجتماعی برای به دست آوردن جایگاهی عادلانه و انسانی برای خود و همنوعان خویش، تلاش میکنند. و به خاطر وجود همین انسانهای سختکوش است که با آگاهیبخشیشان، روزبهروز به تعداد داوطلبان و کنشگران اضافه شده و صدای برابریخواهی، هرگز خاموش نمیشود.
شاید علت برخوردهایی چنین خشن و غیرقانونی نسبت به فعالان جنبش زنان و کمپین یک میلیون امضاء، ترس از تغییر مفاهیمی باشد که در پی تلاش برابریخواهانهي آنان رخ میدهد. خواست ما فعالان جنبش زنان، تغییر در بسیاری از مفاهیم مرسوم است که گاهی رنگ «انسانی» نیز به خود میگیرد اما در واقع بر پایهي نقشپذیری گروههای مختلف و بر مبنای فرودستی زنان بنا شدهاند. ولی ما میخواهیم که به عنوان انسان و نه چیز دیگری بر گرفته از آن٬ شناخته شویم و این خواستهای است که بیشک مفاهیم رایج را تغییر خواهد داد. همه به خوبی میدانند که ما در جنبش زنان خواستار کسب قدرت نیستیم، بنابراین شاید تنها جرم بهاره و امیر آن باشد که آنان نیز مانند سایر فعالان جنبش زنان خواستار تغییر مفاهیمی هستند که پشتوانهي ساختار قدرت مردسالارانهي جامعهي امروز ما را شکل داده است، جامعه ای که نوعا «پهلوان پرست» است و تاریخی سراسر اسطوره دارد.
شاید جرم بهاره و امیر آن باشد که به مردم میگویند: رستگاری و عدالت واقعی تنها در دنیای دیگری ممکن است، دنیایی که با همبستگی و تلاش دستهجمعیمان، ذرهذره ساخته خواهد شد. شاید هم جرم بهاره و امیر این باشد که آنان «اخلاقیاتی تعریفشده» که برابریخواهی را برنمیتابد را٬ نقد کردهاند و از این رو باید با انگهایی مثل «مخل امنیت ملی» و «تشویش اذهان عمومی» مجازات شوند و یا آنان را قربانی توطئهی بیگانگان نشان داده یا با تهدید و زندان وادار به بازگشت به «اخلاق راستین جامعه» که مورد نظر ساختار قدرت مردسالار است بکنند.
اما آنچه مسلم است این که تغییرات مثبت به تدریج رخ خواهند داد حتا اگر کوهی در برابر آن قد علم کند. به امید آزادی بی قیدوشرط دوستان و یاران در بندمان که گناهی به جز تلاش برای تقسیم عادلانهی عشق و زیبایی و جرمی جز حقطلبی ندارند.مرغ مسکین! زندگی زیباست
من درین گود سیاه و سرد و توفانی نظر با جستوجوی گوهری دارم
تارک زیبای صیح روشن فردای خود را تا بدان گوهر بیارایم
مرغ مسکین! زندگی بی گوهری اینگونه نازیباست!
...
شاملو
منبع: زنستان
No comments:
Post a Comment